کتاب صد سال تنهیی اثر گابریل گارسیامارکز نشر زرین کلک
صد سال تنهایى اولین رمانى بود که مردم آمریکاى لاتین خودشان را با آن شناختند، رمانى که آنها را معرفى مىکرد، اشتیاقشان، توانایىهایشان و معنویتشان را گرامى مىداشت و گرایش قلبىشان به شکست را ارج مىنهاد. این کتاب انگار سرنوشت همهی اعضای خانواده را به سوی تنهایی و انزوا سوق میدهد، به یاد بیاورید خوزه آرکادیو بوئندیای بزرگ (بنیان گذار ماکوندو) که دیوانه شد و زیر درخت بلوط بسته شد تا جان داد و یا ربکا که پس از مرگ خوزه آرکادیوی دوم خود را درون خانهاش حبس کرد تا در تاریکیهای تنهایی فرو رفت و فراموش شد و ... با مزه این است که تنهایی نوعی جبر و در حقیقت (سرنوشت محتوم) همهی شخصیتهای داستان است. حتی اورسولا که معتقدترین و منطقیترین (غیر جادویی ترین!) شخصیت داستان است و به نوعی مدیر خانواده، در اواخر داستان نابینا میشود و به غار تنهایی فرو میرود.